تاریخ انتشار: ۰۰:۱۶ - ۱۶ مرداد ۱۴۰۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

افشای اسناد محرمانه پرونده ترور مارتین لوتر کینگ بعد از ۶ دهه سکوت | پای پول، توطئه و اف‌بی‌آی در میان است

افشای اسناد محرمانه پرونده ترور مارتین لوتر کینگ، که اخیرا به دستور ترامپ منتشر شده‌اند، روایت رسمی قتل مارتین لوتر کینگ را بیش از پیش زیر سؤال برده است؛ مدارکی که از شبکه‌ای پنهان در سنت‌لوئیس، وعده ۵۰ هزار دلاری برای ترور و بی‌تفاوتی نهاد‌های امنیتی آمریکا پرده برمی‌دارد و راز‌های نیم‌قرنی را دوباره زنده می‌کند.

افشای اسناد محرمانه پرونده ترور مارتین لوتر کینگ بعد از ۶ دهه سکوت | پای پول، توطئه و اف‌بی‌آی در میان است

رویداد۲۴| علی نوربخش- دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور کشیشی صلح‌طلب از ایالت جورجیای آمریکا بود که از همان ایام جوانی به یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های قرن بیستم تبدیل شد. او رهبری جنبشی را بر عهده داشت که خواستار پایان دادن به تبعیض نژادی علیه سیاه‌پوستان آمریکا بود؛ جنبشی که با الهام از روش‌های مبارزه‌ی بدون خشونت گاندی، توانست میلیون‌ها آمریکایی را در دهه ۱۹۶۰ به خیابان‌ها بکشاند و تغییراتی دیرپا در جامعه آمریکا بر جای نهد.

کینگ در ۳۵ سالگی جایزه صلح نوبل را کسب کرد و در سال ۱۹۶۳ نطق معروفی با نام «رویایی دارم» ایراد کرد که به یکی از معروفترین سخنرانی‌های تاریخ بدل شد. اما تاثیر، نفوذ، قدرت کلام و جایگاه بی‌بدیل وی، همچنین، دشمنان زیادی برایش ایجاد کرد. دکتر کینگ با علاوه بر نژادپرستان سفیدپوست ایالات جنوبی، دشمنان دیگری هم داشت که امروز و با انتشار اسناد نقش آنها آشکار شده است. در واقع برخی سیاستمداران و نهاد‌های امنیتی آمریکا نیز به او مظنون بودند؛ به‌ویژه اف‌بی‌آی، که او را خطری بالقوه برای امنیت ملی تلقی می‌کرد.

کینگ در بهار سال ۱۹۶۸ و به دعوت فعالان حقوق مدنی راهی شهر ممفیس شد. اعتصاب کارگران خدمات شهری، که عمدتا سیاه‌پوست و کم‌درآمد بودند، شهر را به التهاب کشانده بود. این کارگران به دلیل شرایط دشوار کاری، دستمزد پایین و نبود حمایت‌های اجتماعی، اعتصاب کرده بودند. مرگ دو کارگر در کامیونی که برای فرار از باران به آن پناه برده بودند، زمینه‌ی اعتراض را جدی‌تر کرد و نماد تبعیض شد. کینگ در حمایت از اعتصاب‌کنندگان به ممفیس رفت. نخستین راهپیمایی، با دخالت پلیس و وقوع خشونت، ناتمام ماند و برخی رسانه‌ها، او را مسئول این ناآرامی‌ها معرفی کردند.

با این حال، تصمیم گرفت در شهر بماند و برای راهپیمایی دومی تلاش کند؛ راهپیمایی‌ای که صلح‌آمیز، سازمان‌یافته و بی‌خشونت باشد. فضای شهر، اما پرتنش بود. هشدار‌های امنیتی و نامه‌های تهدیدآمیز، نگرانی اطرافیانش را افزایش داده بود. در شب سوم آوریل، کینگ در کلیسای ماسون تمپل برای حامیانش سخنرانی کرد. در آن سخنرانی، با صدایی آرام‌تر از همیشه، به دشواری‌ها اشاره کرد و گفت: «مانند هر کسی، من هم دوست دارم عمری طولانی داشته باشم...، اما اکنون نگران آن نیستم...، چون من قله‌ی کوه را دیده‌ام... و سرزمین موعود را دیده‌ام.»

عصر روز بعد، چهارم آوریل، کینگ بر بالکن طبقه‌ی دوم هتل لورین ایستاده بود. آماده می‌شد همراه دوستانش برای شام از هتل خارج شود. در همین لحظه، گلوله‌ای از فاصله‌ای دور شلیک شد و به گردن و فک او اصابت کرد. اطرافیانش با فریاد و شتاب به بالکن آمدند، اما دیگر کاری از دست کسی ساخته نبود. کینگ را به بیمارستان رساندند، اما ساعتی بعد خبر مرگش تایید شد.

انتشار خبر ترور کل کشور را تکان دادد. در بیش از صد شهر آمریکا، اعتراض‌ها و شورش‌هایی خودجوش آغاز شد. ساختمان‌ها آتش گرفت، خیابان‌ها ناآرام شد، و موجی از خشم و اندوه سراسر کشور را فرا گرفت. برای بسیاری، ترور کینگ نشانه‌ی بن‌بست تلاش برای اصلاح بود؛ پیامی از سوی نیرو‌هایی که حتی صدای صلح و عدالت را تحمل نمی‌کردند.

روایت رسمی درباره مرگ مارتین لوتر کینگ و چندین دهه پرسش‌های بی‌جواب

پس از ترور مارتین لوتر کینگ در عصر روز چهارم آوریل ۱۹۶۸، دستگاه‌های امنیتی ایالات متحده به‌سرعت از مردی به نام جیمز ارل ری به‌عنوان مظنون اصلی نام بردند. روایت رسمی چنین بود: ری، مردی سفیدپوست، سابقه‌دار و فراری از زندان، از یک اتاق اجاره‌ای در مهمان‌خانه‌ای در آن‌سوی خیابان، با تفنگی مجهز به دوربین، به بالکن هتل لورین شلیک کرده و سپس از محل گریخته است. سلاح مورد نظر، به‌همراه چند وسیله شخصی، در جعبه‌ای نزدیک صحنه پیدا شد؛ انگار قاتل، بی‌هیچ وسواس یا پیش‌بینی، آنها را در راه فرار جا گذاشته باشد.

در هفته‌های بعد خبر رسید که جیمز ارل ری با نامی جعلی به کانادا گریخته و از آن‌جا به لندن رفته است. اما پیش از آن‌که بتواند از راه لیسبون خود را به آفریقا برساند، در فرودگاه هیثرو بازداشت شد. آمریکا خواستار استرداد فوری او شد و مقامات بریتانیایی نیز به‌سرعت موافقت کردند.

ری در زمان بازداشت هیچ نشانی از مخالفت یا مقاومت بروز نداد؛ اما آن‌چه پس از بازگشت او به آمریکا روی داد، آغاز شک‌وتردید‌هایی بود که تا امروز ادامه دارد.

تیم حقوقی ری در نخستین جلسات بررسی پرونده به او توصیه کردند که به‌جای رفتن به محاکمه، به قتل اعتراف کند؛ به این شرط که از مجازات اعدام معاف شود. جیمز ارل ری پذیرفت. با این حال، تنها سه روز بعد از صدور حکم حبس ابد، اعترافش را پس گرفت و گفت که بی‌گناه است. او مدعی شد تحت فشار و فریب وکلایش اعتراف کرده، در حالی‌که خود نقشی در ترور نداشته و تنها درگیر ماجرایی شده که از آن سر درنمی‌آورد.


بیشتر بخوانید:

از انجیل بردگان تا رویای آمریکایی | چگونه کلیسای سیاهان دکتر مارتین لوتر کینگ را ساخت؟


اسناد افشا شده درباره قتل مارتین لوترکینگ چه می گویند؟

این آغاز روایتی دیگر بود؛ روایتی که نه از زبان دولت یا رسانه‌های رسمی، بلکه از دل اسناد فراموش‌شده، اعترافات متناقض، و شهادت‌های دیرهنگام، آرام‌آرام سر برآورد. ری بعد‌ها گفت که برای یک مرد مرموز به نام «رائول» کار می‌کرده، و رفت‌وآمد‌های او در ممفیس در روز‌های پیش از ترور، به دستور این فرد بوده است. هیچ‌گاه هویت روشنی از رائول ارائه نشد، اما بازپرس‌هایی که در دهه‌های بعد این پرونده را مرور کردند، اذعان داشتند که ادعای ری کاملا بی‌پایه نبود.

در همان سال‌ها، اسنادی از ارتباطات مشکوک برخی حلقه‌های افراطی و سازمان‌های امنیتی با گروه‌های راست‌گرای نژادپرست نیز مطرح شد. از جمله گفته می‌شد که اف‌بی‌آی سال‌هاست کینگ را زیر نظر دارد، از او شنود می‌کند، حتی با نامه‌هایی ناشناس او را تهدید می‌کند. اگر چنین سازمانی از جزئی‌ترین فعالیت‌های کینگ آگاه بوده، چگونه است که از نقشه‌ی قتل او بی‌خبر مانده؟ چگونه مردی با این حجم از مراقبت امنیتی، بی‌هیچ محافظتی، در هتلی معمولی اقامت می‌کند و درست هنگام خروج، با گلوله‌ای دقیق کشته می‌شود؟

در طول سال‌های بعد، بازپرسان مستقل، نویسندگان و خانواده‌ی لوتر کینگ بار‌ها خواستار بررسی دوباره‌ی پرونده شدند. حتی در سال ۱۹۹۹، هیئت‌منصفه‌ای در ممفیس، پس از بررسی مجدد شواهد، به این نتیجه رسید که قتل کینگ نه کار یک فرد، بلکه نتیجه‌ی توطئه‌ای بزرگ‌تر بوده. با این حال، دادستانی آمریکا همچنان بر موضع خود باقی ماند: قاتل، همان جیمز ارل ری است و هیچ مدرکی برای اثبات نقش سازمان‌ها یا افراد دیگر در دست نیست.

از آن هنگام تاکنون، روایت رسمی دولت آمریکا از قتل کینگ تغییر نکرده است. اما این روایت، در کنار خود، همیشه روایتی دیگر داشته: روایتی از غفلت، سکوت، ابهام، و گاه، همدستی. جیمز ارل ری در سال ۱۹۹۸، در زندان درگذشت؛ بی‌آنکه دادگاهی علنی درباره‌اش برگزار شده باشد و بی‌آنکه روایتش فرصتی برای شنیده‌شدن پیدا کند.

«مرا در سنت‌لوئیس ملاقات کن»

انتشار اسناد پرونده دکتر کینگ در سال ۲۰۲۵ لایه‌های دیگری از قتل وی را برملا کرد. این‌بار کانون توجه را از اتاقک هتل ممفیس به شهری بی‌حاشیه در ایالت میزوری کشاند: سنت‌لوئیس، و میخانه‌ای به‌نام «گریپ‌واین تاورن» (به معنای میخانه‌ی درخت انگور) که به‌ظاهر محفل معمولی شب‌نشینی مردان محلی بود، اما رد پای آن در پرونده‌ای تاریخی سنگین‌تر از یک محل تفریح ساده است.

مالک این میخانه، جان ری، برادر جیمز ارل ری بود؛ همان فردی که سال ۱۹۶۸ به‌عنوان قاتل کینگ بازداشت و محکوم شد. طبق روایت‌هایی که پژوهشگران مستقل بازسازی کرده‌اند، پیش از فرار جیمز از زندان در ۱۹۶۷، این دو برادر تماس نزدیک و مشکوکی با هم داشتند؛ حتی شایعه شده که جان، خود نقشی در فراری‌دادن برادرش ایفا کرده است.

اسناد تازه نشان می‌دهد میخانه گریپ‌واین مکانی معمولی برای نوشیدن و معاشرت نبوده؛ بلکه حلقه‌ای از افراد دارای تمایلات نژادپرستانه و هواداران ایده‌های راست افراطی آن را به مرکزی برای تبادل ایده‌ها و هماهنگی نقشه‌ها بدل کرده بودند. اسامیِ رفت‌وآمدکنندگان، از هواداران جورج والاس (فرماندار جدایی‌طلب آلاباما) تا اعضای شورای شهروندان سفیدپوست_ مخالفان جدی جنبش حقوق مدنی _ نشان می‌دهد این مکان بیشتر شبیه ستاد عملیاتی نیرو‌های ضدبرابری بود تا یک میکده بی‌خطر.

مهم‌تر آنکه، در اسناد آمده یکی از سرنخ‌های تعیین‌کننده پرونده، بحثی است که در همین میخانه درباره مبلغ ۵۰ هزار دلار جایزه برای قتل کینگ درگرفته بود؛ پیشنهادی که یک وکیل به‌نام جان ساترلند علنی مطرح می‌کند و گمان می‌رود همین وعده مالی، انگیزه جیمز ارل ری را برای اقدام به ترور تقویت کرده باشد.

روشن است که پس از فرار از زندان، جیمز ارل ری به‌جای فرار یا اختفا، مستقیم به سنت‌لوئیس برگشته و در همانجا زمانی سپری کرده؛ دورانی که می‌تواند برای هماهنگی عملیات یا دریافت پشتیبانی مالی _ چنان‌که اسناد مشکوک گواهی می‌دهند _ صرف شده باشد.

در دل این پرونده، پرسش دیرین باززنده شده است: آیا ترور کینگ، محصول تصمیم یک فرد تنها و پریشان بود یا در بستر یک توطئه سازمان‌یافته با حمایت شبکه‌ای از دشمنان جنبش مدنی صورت گرفت؟ گزارش سال ۱۹۷۸ کمیته ویژه مجلس نمایندگان آمریکا، حتی بدون ارائه جزئیات قطعی، تأکید می‌کند که «احتمال چشمگیری» از وجود توطئه وجود دارد و این پرونده سزاوار تحقیقاتی عمیق‌تر و صریح‌تر است.

از سوی دیگر، بررسی‌های اسناد نشان می‌دهد اف‌بی‌آی در دهه شصت، تحت مدیریت جی. ادگار هوور، با برنامه «کنترل‌پرو» به‌شدت بر فعالان سیاه‌پوست و چپ‌گرایان تمرکز داشت، اما نظارت بر گروه‌های افراطی سفیدپوست مانند شورای شهروندان یا محافل سنت‌لوئیس، یا وجود نداشت یا منفعلانه و سطحی بود. این عدم توازن خود نشانه‌ای از سوگیری ساختاری دستگاه امنیتی آمریکا در همان دوران است.

در کنار داده‌های رسمی، پژوهشگران مستقلی، چون نینا گیلدن سیوی و دیوید کانینگهام بر این باورند که باید شبکه‌های اجتماعی محلی و گفتمان‌های فرهنگی محافل راست سنت‌لوئیس را جدی گرفت؛ زیرا بدون فهم ایدئولوژی و روابط این حلقه‌ها، زمینه و بستر وقوع چنین قتلی روشن نمی‌شود.

شواهد گمشده و راز‌های سر به مهر

اسناد جدید، علاوه بر بازآفرینی شبکه‌های پشت صحنه، جزئیاتی تازه از اظهارات، تماس‌ها و رفتار‌های پیرامون قتل کینگ ارائه کرده‌اند؛ جزئیاتی که نه تنها پرسش‌های قبلی را زنده‌تر کرده، بلکه حلقه‌هایی تازه به زنجیره ابهام‌ها افزوده است.

برای مثال، شهادت مردی اهل تگزاس به نام جوزف مایر که ادعا کرد دو هفته پیش از قتل کینگ، مردی مسلح را در می‌سی‌سی‌پی دیده است؛ کسی که تفنگش را تنظیم می‌کرد و به گفته خودش آرزو داشت برادرش هم آنجا باشد. او بعد‌ها در عکس جیمز ارل ری، شباهتی قطعی نیافت. این ماجرا اگرچه بی‌نتیجه ماند، اما نمونه‌ای است از انبوه نشانه‌هایی که کنار هم قرار نگرفتند.

در همین اسناد، رد تهدید‌های قبلی هم پیدا می‌شود. گزارش اف‌بی‌آی می‌گوید مردی به نام تئودور آدانک ماه‌ها پیش از قتل سوگند یاد کرده بود «گلوله‌ای در سر کینگ خواهد زد». او حتی با جعل عنوان خبرنگار، تلاش داشت به یکی از کنفرانس‌های خبری دکتر کینگ نفوذ کند، اما پلیس اخراجش کرد. با این حال، پس از قتل، تحقیقات نشان داد که او بیش از هر چیز فردی با اختلال روانی بوده و در عمل نقشی نداشته است.

گزارش‌های اف‌بی‌آی همچنین تأکید دارند جیمز ارل ری پیش از قتل، از نام‌های جعلی مختلفی استفاده می‌کرده: «هاروی لومایر» و «اریک گالت». هنگام خرید سلاح قتل در بیرمنگام آلاباما، با همین اسامی و مدارک، هم اسلحه را تهیه کرد و هم آن را تعویض نمود. ظرافت او در پنهان‌کاری، با گذشته‌ای که دارد، سوالی اساسی ایجاد می‌کند: آیا واقعاً خودش طراح اصلی بود یا صرفاً یک مهره در طرحی پیچیده‌تر؟

برادر کوچک‌تر جیمز، جری ری، نیز به پلیس گفته بود برادرش «مورد سوءاستفاده قرار گرفته» و شاید صرفا برای پذیرفتن اتهام قتل تطمیع شده است. جری معتقد بود جیمز این کار را نوعی شرافت می‌دانست؛ شرافتی تلخ که جزئیاتش هرگز فاش نشد.

ابعاد بین‌المللی ماجرا نیز در این اسناد تازه دیده می‌شود: سازمان سیا، واکنش کوبا و چین به قتل کینگ را زیر نظر داشت. بر اساس گزارش اسناد، روزنامه رسمی حزب کمونیست کوبا، از موج خشونت و سرکوب پس از قتل خبر می‌داد و رادیو‌های کوبایی و چینی مردم را به قیام علیه امپریالیسم آمریکا فرا می‌خواندند.

اما نکته جالب انتشار اسناد جدید این است که هنوز پس از انتشار ۲۵۰ هزار صفحه، بسیاری از اسناد کلیدی محرمانه باقی مانده‌اند. دولت ایالات متحده اعلام کرده که شهادت‌های محرمانه و فایل‌های اطلاعاتی برخی ماموران سازمان سیا، تا سال ۲۰۲۷ گشوده نخواهند شد.

بدین‌ترتیب، با گذشت دهه‌ها و باوجود انبوهی از اسناد، مسائل اصلی این پرونده قتل دکتر کینگ حل نشده‌اند؛ و هر موج جدیدی از افشای اسناد مربوطه، پرسش‌ها و تردید‌هایی جدیدی را به خیل پرسش‌های پیشین افزوده است.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تاریخ جهان
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۶ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۶
0
1
خوب است از شهیدان اهل قلم، محمد مختاری و جعفر پوینده نیز یاد شود! خوب است که از جنایتکاران آمریکایی بگویید، اما اگر از پنجره به خیابان بنگرید، خون را، خون را بر سنگفرش می
بینید!
نظرات شما